محله آخونی .... آخینی محله پدری و ریشه های زندگی ام
| ||
|
اتوبوس های مسافری زمان قدیم محله آخونی
یادش بخیر .... دهه های چهل بود . آنوقتها اتوبوس واحد به آن معنای خاصی فعلی وجود نداشت . " محله آخونی " از میدانگاه - میدان انتقال خون فعلی – به دو راه اصلی تقسیم می شد . راه سمت راست مستقیما به " محله قراملک " ، که آنوقت ها از کوچه باغهای سرسبز و راه خاکی رد می شد ، منتهی می شد و راه سمت چپ نیز به " محله شنب غازان ". اتوبوسی از محله قراملک و از راه محله آخونی به سمت بازار می رفت و این تنها وسیله حمل و نفل اهالی محله قراملک و آخونی به مرکز شهر بود . دو نفر از اهالی با معرفت و مهربان قراملک ، به نامهای :آقا مش نقی و آقامش یوسف (رحمت اله علیهم ) که باهم روی این اتوبوس کار میکردند ، صاحب این اتوبوس بودند و هر روز با حمل افراد و حتی حیوانات خانگی آنها از قبیل : مرغ و خروس و گوسفندان کوچک آنها ، کمک اهالی بودند . یادم می آید که از افراد بزرگتر نفری یک ریال و از بچه ها هر نفری نصف آن ( ده شاهی ) پول بلیط میگرفتند و چون آن موقع بلیط چاپ نکرده بودند ، پول نقد میگرفتند . اتوبوسهای قبل از اتوبوسهای زردرنگ ، اتوبوسی آبی رنگ از نوع اتوبوسهای فیلم " اتوبوس " ساخته ی یداله صمدی بودند و آنجورکه یادم مانده رنگ آبی داشت . چه کیفی می کردیم وقتی سوار آن می شدیم . ( اتوبوس اولیه " قراملک - آخونی - بازار " ، عین همین اتوبوس بود ) حتما جای مان دم پنجره بود تا با ولع زیاد منظره های اطراف را تا خود بازار از پنجره سیر می کردیم . اگر جایی برای نشستن پیدا نمی شد مسقیما و با رد شدن از لابلای پای افراد ، خودمان را به نزدیکی آقا مش نقی – راننده – می رساندیم تا نحوه رانندگی او را ببینیم . رانندگی را با اشتیاق تمام تماشا می کردیم . یعنی از بچگی عشق ماشین بودیم . یادم می آید که حتی وقتی با اتوبوس های بین شهری به مسافرت مشهد می رفتیم حتما حواس من به دنده عوض کردن های راننده و اینکه موقع دنده عوض کردن ، آقاراننده چه چیزهایی را همزمان باهم انجام می داد ، بود . یادش بخیر ، آقا مش نقی و همکارش یک کیسه چرمی قرمز رنگی تهیه کرده بودند و از کمربند شلوار خود ( مثل کیف موبایل ) به کمرشان می بستند و خرده پول های مسافران را به داخل آن می ریختند . ****************************** ( اتوبوس بعدی قراملک - آخونی - بازار )
خط 15 آخونی اواسط دهه چهل بود که اتوبوسی نسبتا جادار و زردرنگ و با دماغه مثلثی شکل خریداری کردند که به آنها بنز آلمانی هیتلری می گفتند . درب جلویی بوسیله یک شیر بادی باز و بسته می شد . یعنی وقتی شیر را به سمت راست می پیچاندی ، درب جلو با صدای " چیس س س..." مانندی در داخل بدنه ی اتوبوس به سمت عقب کشیده می شد و باز می شد و با پیچاندن به سمت دیگر ، درب بسته می شد . نزدیک به دهه پنجاه ، از افراد محله مان هم یکی از همان اتوبوسهای بنز زردرنگ آلمانی - کمی تمیزتر از اتوبوس قراملک -را با شراکت سه بزرگ و ریش سفیدان به رحمت خدا رفته : (مرحوم حاج علی بقال رسولی آژیری-حاج حسین آقا علیون آخونی-حاج حسن آقا نیک نیازی) از همان اتوبوس های زردرنگ آلمانی ، ولی خیلی تمیز و زیبا و با تمام صندلی های قرمز رنگ خریدند . ( اولین اتوبوس متعلق به آخونی دقیقا شبیه این اتوبوس بود )
دیگر سر از پا نمی شناختیم که محله ی ما هم دارای اتوبوس مخصوص به خود شده است . ایستگاه اصلی اتوبوس جدیدمان جلوی قهوه خانه مش حسن قهوه چی و درب دوم مدرسه نوبری و با نام " ایستگاه خط 15 حسن آباد " بود . وقتی از بازار می آمد بعد از پیاده کردن مسافران در همین ایستگاه منتظر پرشدن مجدد می شد .رانندگی اتوبوس محله آخونی را افراد بیشتری به عهده داشتند ، اما از میان آنها مرحوم آقای حاج علی اکبر تقی پور ( اکبر اوشقودا ) و حاج علی زارع رجبی (شوفرمشدعلی) آقای حبیب نیک نیازی فرزند مرحوم حاج حسن آقا و آقای علی علیون فرزند مرحوم حاج حسین آقا و نیز یک سید اهل قره آغاج بود . ایستگاه این اتوبوس در بازار در خیابان تربیت غربی بود و اهالی بعد از خریدهایشان ، به این خیابان برای سوار شدن و برگشت به آخونی می رفتند . ************************* اتوبوس خط واحد تبریز تقریبا در این زمانها بود که کم کم اتوبوس های واحد بطور رسمی در تبریز شروع بکار کردند . اتوبوسهای آن بنز جدید و موتورشان در عقب بود . دیگر اتوبوس های محلات برای امرار معاش صاحبان آن صرف نمی کردند که ناچارا فروختند . و اتوبوس هایخط واحد تبریز از آن زمان بطور رسمی جایگزین آنها شدند . و بدین ترتیب افسانه اتوبوسها ی محله های آخونی و قراملک به پایان رسید . ******************* ( اتوبوسهای بین شهری ایران ناسیونال )
برای مسافرتهای بین شهری از همان اتوبوسهای جدیدی که برای خط واحد تبریز در نظر گرفته شده بود ( بنز آلمانی بدون دماغ ) ، با اضافه کردن تجهیزاتی نسبتا مدرن آن زمان ، در شرکتهای مسافرتی استفاده می شد . چند شرکت مسافربری با نامهای مختلف از این اتوبوسها استفاده میکردند : تبریزنو - میهن تور – میهن نور - میهن نورد - ترانسپورت شمس العماره – ایران پیما – ایران ترانزیت لوان تور - تی بی تی و ... و دفاتر بلیط فروشی آنها در خیابان فردوسی و سه راه فردوسی بطرف چهارراه شهناز بودند .
حیف و صد حیف سادگی آن زمان موضوعات مرتبط: برچسبها: [ 30 / 3 / 1397برچسب:محله آخونی,اتوبوس آخونی, ] [ 18:50 ] [ غ . آ ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |